hassani.ir -  تعزیه دیوان بلخ









Search Preview

چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)

hassani.ir
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی) - دیوان بلخ 2 - تعزیه دیوان بلخ - حقوقی - ادبی - اجتماعی
.ir > hassani.ir

SEO audit: Content analysis

Language We have found the language localisation:fa
Title چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
Text / HTML ratio 52 %
Frame Excellent! The website does not use iFrame solutions.
Flash Excellent! The website does not have any flash contents.
Keywords cloud و به در از که است گوید تو را قاضی می این ای دار دب حقوق چشم با دام تا
Keywords consistency
Keyword Content Title Description Headings
و 141
به 57
در 50
از 47
که 42
است 38
Headings Error! The website does not use (H) tags.
Images We found 15 images on this web page.

SEO Keywords (Single)

Keyword Occurrence Density
و 141 7.05 %
به 57 2.85 %
در 50 2.50 %
از 47 2.35 %
که 42 2.10 %
است 38 1.90 %
گوید 35 1.75 %
تو 34 1.70 %
را 34 1.70 %
قاضی 34 1.70 %
می 32 1.60 %
این 31 1.55 %
ای 30 1.50 %
دار 20 1.00 %
دب 20 1.00 %
حقوق 18 0.90 %
چشم 17 0.85 %
با 16 0.80 %
دام 16 0.80 %
تا 15 0.75 %

SEO Keywords (Two Word)

Keyword Occurrence Density
قاضی گوید 15 0.75 %
دب دام 13 0.65 %
دار دار 12 0.60 %
دیوان بلخ 10 0.50 %
و به 9 0.45 %
منتی است 7 0.35 %
تو منتی 7 0.35 %
آنچه تو 7 0.35 %
خدمت تو 7 0.35 %
عدل و 6 0.30 %
گوئی مطیع 6 0.30 %
قبول خدمت 6 0.30 %
تو گوئی 6 0.30 %
است بر 6 0.30 %
بر جانم 6 0.30 %
جانم قاضی 6 0.30 %
که به 6 0.30 %
است که 6 0.30 %
دار دب 6 0.30 %
دام دب 5 0.25 %

SEO Keywords (Three Word)

Keyword Occurrence Density Possible Spam
تو منتی است 7 0.35 % No
خدمت تو منتی 7 0.35 % No
منتی است بر 6 0.30 % No
است بر جانم 6 0.30 % No
بر جانم قاضی 6 0.30 % No
قبول خدمت تو 6 0.30 % No
تو گوئی مطیع 6 0.30 % No
آنچه تو گوئی 6 0.30 % No
دار دار دار 6 0.30 % No
دار دب دام 6 0.30 % No
دار دار دب 5 0.25 % No
دام دب دام 5 0.25 % No
دب دام دب 5 0.25 % No
بچشم آنچه تو 4 0.20 % No
گوید بچشم آنچه 4 0.20 % No
جانم قاضی گوید 4 0.20 % No
کانون وکلای دادگستری 4 0.20 % No
تعزیه دیوان بلخ 4 0.20 % No
محمد مهدی حسنی 4 0.20 % No
مامور گوید بچشم 3 0.15 % No

SEO Keywords (Four Word)

Keyword Occurrence Density Possible Spam
خدمت تو منتی است 7 0.35 % No
قبول خدمت تو منتی 6 0.30 % No
است بر جانم قاضی 6 0.30 % No
منتی است بر جانم 6 0.30 % No
تو منتی است بر 6 0.30 % No
آنچه تو گوئی مطیع 6 0.30 % No
دار دار دب دام 5 0.25 % No
دب دام دب دام 5 0.25 % No
دار دب دام دب 5 0.25 % No
بر جانم قاضی گوید 4 0.20 % No
گوید بچشم آنچه تو 4 0.20 % No
گوید به چشم آنچه 3 0.15 % No
چشم آنچه تو گوئی 3 0.15 % No
بچشم آنچه تو گوئی 3 0.15 % No
دار دار دار دار 3 0.15 % No
کانون وکلای دادگستری خراسان 3 0.15 % No
مامور گوید بچشم آنچه 3 0.15 % No
به چشم آنچه تو 3 0.15 % No
بر جانم قاضی به 2 0.10 % No
میر غضب باشی بیا 2 0.10 % No

Internal links in - hassani.ir

برخی از نوشته های پیشین تارنمای چه بگویم
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
حکم انتقال مبیع در اثنای مدت خیار تخلف از شرط
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
مطالبه وجه التزام در تعهد پولی یا دین 
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
جایگاه مشاوره حقوقی در مدیریت اجرا و قراردادها
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
بالا رفتن از دیوار مستأجر قدیمی - دادرس یا کارشناس، کدام مقصرند؟!!
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
نقد و بررسی لایحه حمایت خانواده
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
بحثی در شروط ضمن عقد نکاح به نفع زنان 
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
پيشنهادهايي براي اصلاح قوانين خانواده 
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
قسمت اول
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
قسمت دوم
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
قسمت سوم
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
حریم خصوصی (با نگاهی به بند 6 فرمان 8 ماده ای حضرت امام ره)
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
احکام محرومیت از تحصیل، تصمیم قانونی یا سلیقه ای؟!! 
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
تمدید مجدد اجرای آزمایشی قانون مجازات اسلامی بازگشت به عقب یا فرار به جلو
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
 
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
نقش رضایت شرکا درصدور سند مالکیت مفروز موضوع مواد 147 و 148 ق. ثبت  
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
قوق ثبت 2 - انواع مال غیر منقول به اعتبار مراحل ثبت (مقررات حاکم بر ثبت و نقل و انتقال املاک مجهول المالک ثبتی، از قلم افتاده و جاری
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
حقوق ثبت 3 - انواع مال غیر منقول به لحاظ ثبت دفتر  (مقررات حاکم بر ثبت و نقل و انتقال چشمه ها و قنوات مستقل و غیر مستقل و حقابه
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
حقوق ثبت 4 - انواع مال غیر منقول به اعتبار ماهیت آن  (مقررات حاکم بر ثبت و نقل و انتقال منافع  و  حقوق عینی : انتفاع، ارتفاق، کسب و پیشه و تجارت، رهن و معاملات با حق استرداد، ثمن اعیانی 
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
حقوق ثبت 5 (قسم اول) – (مقررات ثبتی حاکم بر ثبت و نقل و انتقال اموال اختصاصی دولت و شهرداری ها
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
حقوق ثبت 5 – (قسم دوم) - (مقررات ثبتی حاکم بر ثبت و نقل و انتقال اراضی موات  اراضی منابع طبیعی و  مستحدث ساحلی
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
حقوق ثبت 5 – (قسم سوم) -  (مقررات ثبتی حاکم بر ثبت و نقل و انتقال اراضی دولتی موات خارج از محدوده شهرها  و واقع در محدوده شهرها
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
استثنا بر استثنا - نقدی بر ماده واحده الحاق يك تبصره به‌ماده1 لايحه قانوني نحوه خريد و تملك
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
منع تغییر کاربری و تفکیک اراضی کشاورزی ( بررسی پیشینه و مقررات لازم الاجرا - 
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
تعریض معایر بی پرداخت حقوق مالکین واجرای مقررات خرید و تملک  (حقوق شهرسازی)
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
آیا گزارش اصلاحی دارای اعتبار امر مختومه است؟ 
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
تشخیص ارزش و تاثیر گواهی
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
شوراهای حل اختلاف (پیشینه و بررسی قانون جدید
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
انتقال دعوی (بحثی در باره "قائم مقام قانونی" از دیدگاه مقررات شکلی  
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
قضاوت زنان ( گلایه ای ازطرف زنان قاضی  
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
حقوق در ایران – خطابه یی از محمد علی فروغی
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
سرگذشت نخستین قانون جزا و چگونگی تشکیل پلیس در ایران  
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
وصیّت وکیل سداد (زندگی نامه و وصیت شادروان احمد شریعت زاده)
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
طرح مباحثی از حقوق بین الملل خصوصی و صلاحیت محاکم در امر تابعیت (نقد کتاب
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
بانگ قوانین و مقررات     
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
دانلود رایگان قوانین و مقررات 
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
دانلود رایگان قوانین برای گوشی های همراه
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
جدول آسان محاسبه ارزش روز مهريه در سال 1389
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
نمونه استشهاد و دادخواست اعسار از پرداخت محکومٌ به 
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
درخواست تغییر نام افراد (نمونه دادخواست و لایحه تجدیدنظرخواهی)
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
تعرّض قوه قضاییه به اصل استقلال کانون های وکلای دادگستری - آزمون و خطایی دیگر
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
وقتی حق دفاع رنگ می بازد 
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
سایه بیم شَغَب بر جشن استقلال کانون وکلای خراسان
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
واکاوی یک تجربه سخت وکالتی 
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
کنکاش رابطه مالی وکلای دادگستری با موکلین
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
حاشیه ای بر اعلام نتیجه انتخابات کانون وکلاء دادگستری خراسان
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
به بهانه انتخابات ششمین دوره هیات مدیره کانون وکلای دادگستری خراسان
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
تاریخ وکالت در ایران1 - وکالت در ایران باستان
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
این راه که می رویم به ترکستان است
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
وضع حق الوكاله ها و معاش وکلای دادگستری
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
آنچه باید همسر یک وکیل دادگستری بداند 
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)

چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)

چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)

چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)

چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)

چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)

چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)

چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)

چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)

چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
10
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
معرفی بخش و بحثی در معنی و اهمیت طنز و حکایت
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
سیزده حکایت از کدو مطبخ قلندری
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
 تعزیه دیوان بلخ
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
چند مطایبه از نوادر (ترجمه کتاب مُحاضَرات راغب اصفهانی)
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
هزل و طنز در شعر ادیب الممالک فراهانی
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
مناظره منبر و دار
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
چند حکایت طنز و جدّ از گلستان سعدی  
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
هزل و طنز در شعر انوری ابیوردی
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
حکایت طنز از مقامات حمیدی  
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
پندهایی منتخب از رساله درویش نامه (صد پند )
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
فصل سوم از رساله التعریفات 
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
منتخب چند حکایت طنز از رساله دلگشا   
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
سیزده حکایت از لطائف الطوائف
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
استفتاء و جواب
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
مثنوی شهر خاموشان
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
شتر یک غاز و خر بی قیمت 
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
امید کُشی 
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
کبر قاضی
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
شکستن کاسه مجنون
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
بر عکس نهند نام زنگی کافور  
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
برخورد قاضی و وکیل؟!!  
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
تندخویی قاضی  
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
تفاوت ورد با هارد  
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
بجوی رفته باز آید آب  
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
ننه ام بهتر از تو نفرین می کند   
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
همان که آقا در محراب گفت
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
زبان زرگری (لوترا) - کنکاشی در زبانهای ساختگی 
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
کنکاش ضرب المثل  دیوان بلخ
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
اندر حکایت میهمانی رفتن(هجونامه ای علیه عادات میهمانی ایرانی)
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
تجاهل عارف (کنکاش یک اصطلاح ادبی و معادلات آن در فرهنگ عامه)
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
ایراد بنی اسرائیلی
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
مرگ به انبوه جشن است( واکاوی یک مثل ادبی) 
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
روزه مریم (واکاوی یک مثل و کنایه ادبی)
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
فرهنگ "ماست مالی" (لته یی هست که دم دهن آقا محمد حسین را ببندد؟)
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
شب یلدا – پیشینه تاریخی و انعکاس آن در ادب فارسی و فرهنگ عامه 
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
روزه در آئینه مثل های فارسی
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
نوروز در افغانستان 
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
نوروز به روایت شاردن
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)

Hassani.ir Spined HTML


/> چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی) چه بگویم؟ دیوان بلخ 2 - تعزیه دیوان بلخ   دیوان بلخ 2             تعزیه دیوان بلخ سرایندگان:     شادروانان:    محمد علی افراشته و خسرو پیله ور کرمانشاهی   دیباچه : نوشته ی محمد مهدی حسنی   نمایش منظوم " تعزیه دیوان بلخ" از مثنوی های پدید آمده در دوران استبداد پهلوی اول است این منظومه یک صد و چهارده بیتی ابتدا خلاصه تر از متن حاضر توسط  شادروان خسرو پیله ور کرمانشاهی سروده  شد و برای نشر به شادروان محمد علی افراشته سپرده شد، افراشته پس از خواندن آن،  متوجه می شود  که این سروده  می تواند تفصیل و گیرایی بیشتری داشته باشد و به همین جهت با موافقت پیله ور و انبازی وی به باز آفرینی مشترک آن اقدام کردند. طوری که بر مبنای شیوه هنری تعزیه خوانی  و بر اساس  لحن کلام و پرسوناژ، دارای یازده وزن گوناگون  شد. شخصیت های اصلی در این نمایش قاضی،  دزد (شاکی)، صاحب خانه، مهندس، معمار، بنّا، خشت مال، نجار و شکارچی (متشاکی عنهم) و جارچی و ماموراست که بدون وجود  راوی،  هر یک دیالوگ خود را بازگو می کنند. زبان این مثنوی مانند دیگر آثار افراشته، ساده و عامیانه و به قول خودش به زبان "مردم جنوب شهر" نزدیک است تا بدینوسیله با مخاطبان عادی ارتباط نزدیک برقرار کند  خلاصه داستان چنین است که در شهر بلخ،  قاضی تازه آمده ی عادلی؟!!  به مردم معرفی می شود، نخستین شاکی و دادخواه،  دزدی  است که به قصد سرقت اموال از دیوار بلند خانه ای بالا رفته و در اثر غفلت پایش لغزیده و از دیوار فرو افتاده  و پایش شكسته است  او صاحبخانه را مقصر اعلام و مجازاتش را مطالبه می کند. قاضی دیوان بلخ صاحبخانه را احضار کرده و مرد در مظان اتهام ، تقصیر حادثه را متوجه مهندس ساختمان می داند كه دیوار خانه اش را بلند طراحی کرده و به این ترتیب خود را  تبرئه می کند . متهمین بعدی یک به یک در محضر قاضی حاضر شده و به همان ترتیب مسبّب رخداد را نفر بعدی معرفی می کند:  تا اینکه نجار  (سازنده قالب چوبی خشت های مصرف شده در بنای خانه) که نمی تواند دیگری را مقصر قلمداد کند، محکوم می شود که یك چشمش از حدقه در آید، ولی او نیز به نوبه خود دفاع می کند که شكارچی در موقع شكار و هدف گیری صید، تنها با یک چشم نشانه می رود و چشم دیگرش زاید است و پیشنهاد می کند که به جای چشم او – که مورد نیازش است - چشم  شکارچی نگون بخت را در آوردند، که به هنگام شکار یکی از آن ها بسته بوده و به کار نمی آید. قاضی دیوان نظر نجار را صائب دانسته و رای خود را  بر مبنای همین صادر می کند.  قطعاً خوانندگان فهیم وبلاگ می دانند که تعزیه یکی از هنرهای نمایشی سنتی این مرز و بوم است و بدون شک طبع آزمایی افراشته در این قالب تنها به واسطه تداول و نفوذ این شیوه هنری در میان توده مردم به ویژه روستائیان و ارتباط  آسان با مخاطب است که تاثیر بیشتری دارد. شاید بتوان گفت مبدع و مبتکر چنین شیوه ای از طنز، در ادبیات ما  افراشته است اوج هنری و طنازی افراشته در این تعزیه،  آنجا است که وقتی شکارچی از همه جا بی خبر در محضر قاضی بلخ،  صداقت از خود نشان می دهد،  قاضی برای اینکه از مهربانی و شفقت خود شکارچی را بی نصیب نگذارد و به عدالت رفتار کرده و بی ریایی متهم را جواب داده باشد؟! به میر غضب دستور می دهد :                    میر غضب باشی بیا با احتیاط                        مثل گل، آهسته در عین نشاط                     خیلی خیلی نرم، با نوک موقار                      چشمــی از صیـــاد آهسته درآر و به این ترتیب پارودکس مهربانی و ظلم (شفقت ظالم) به بهترین نحو بیان می شود. اینک ما  مقدمه و تعزیه ی مزبور را به نقل از صفحه های 93تا99 کتاب "نمایشنامه ها، تعزیه ها وسفرنامه"  اثر شادروان محمد علی افراشته، که به کوشش نصرت الله نوح، توسط انتشارات حیدربابا، در مهرماه 1360 انتشار یافته است، نقل می نمائیم:   مقدمه تعزیه دیوان بلخ بسیاری از خوانندگان از ما سوال می کردند که بلخ و دیوان بلخ چه هست که این طور سر زبان ها افتاده است ؟ ما هم ناچار حکایت ملی معروف دیوان بلخ را به صورت تعزیه آماده کرده از نظر خوانندگان عزیز می گذرانیم. یقیناً خوانندگان خندیده و خواهند گفت چنین قضاوتی محال است!  در صورتی که به قول معروف تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها . یقیناً بلخی وجود داشته و حکم های خلاف حقی داده که بعد ها مردم به طور مسخره این حکایت را برای او ساخته اند، حالا مثلاً سی سال دیگر که یقیناً از دادگاههای فرمایشی "15 بهمن" نمایشنامه های مسخره ای درست می کنند طبیعی است که بچه های آن روز صحبت آن نمایشنامه ها را از بابا بزرگ و مادر بزرگشان که به واقعیت آن تئاتر های مسخره گواهی می دهند به زحمت قبول خواهند کرد و مثل همین دیوان بلخ ، خواهند گفت چنین چیزی ممکن نیست- چطور ممکن است یک رئیس ستاد ارتشی خودش به شاه سوء قصد بکند و بعد خودش هزاران نفر بی گناه را به حبس بیندازد؟ و چطور ممکن است تا یک قاضی محکمه بگوید که این بازیها مسخره است فوراً درجه سرهنگی اش را بگیرند واو را از خدمت ارتش اخراج بکنند؟"   متن تعزیه دیوان بلخ :                                     دار دار. دار. دار. دار. (صدای شیپور)                                دب دب دام، دب دب دام، دب دب دام (صدای طبل) جارچی گوید : ایهــــــــــــــاالنــــــاس بدانید همه                 بعد از این گرگ، رود توی رمه گرگ   با میش خورد  یک جا آب                 کشور بلخ   شـــــــود مثل گلاب قاضی ای آمــــــــده در شهر شما                مومن و خوش صفت  و مرد خدا جملــه در خانه ی   او جمع شوید                بـــــــه در  و درگه قاضی بروید                                    دار.  دار. دب دام . دب دام قاضی گوید: الا ای خلایـــق، الا ای خلایــــــــق               منم قاضــــــــــــــــی بلخ، دانا و لایق هر آن کس کند پا دراز از حدودش               ز هـــــــــم بگسلم رشته تار و پودش منم مظهـــــــــر عدل و ضد ستمگر              مرا هست قانون، درین شهــــر سنگر بدانیــــــــد و آگاه باشیــــــــد و بینا               نبینـــــم خطا و گنــــــــــــه از شماها که عبـــــد خدا، هم چنین عبد شاهم              ترازوی عـــــــــــدل است در دادگاهم                                  دار. دار. دار. دب دام. داب دام دزد آید و گوید: السلام ای حضرت قاضی، سلام                    مردم بلخ از شما راضی، سلام ای فقیــــه عالم و دانــــــای راز                   دست ما کوتاه و خرما بس دراز شوکتت چون شوکت جمشید باد                    نام نیکـــــت در جهان جاوید باد ای جناب قاضـــــی روشن ضمیر                  پیشــــــــــه ناقابلــــــی دارم حقیر شب اگـــــــــر کوتاه باشد یـا بلند                  با چــه زحمت من بینــــدازم کمند دزدی امـــــــــــوال باشد پیشه ام                 غیر از این نبود به دهر اندیشه ام دوش رفتــــم خانه ای سرقت کنم                 تاق و دیوارش فرو شد بـــر سرم پــای من بشکست و دارم داد ازو                شکوه و افغــــــان ازو، فریاد ازو ایها القاضـــــــــی به فریادم برس                ایها القاضــــــــــی به امدادم برس صــــــاحب آن خانه را احضار کن               در ســــــر میدان سرش بر دار کن                             دارم. دار. دار. دب دام. دب دام قاضی گوید: فدای هیکل و بشکسته پایت                   نکــــن گریه فدای چشمهایت ایا گروه بگیرید مرد مردانه                   بیاورید برم زود صاحب خانه مامور احضار گوید: به چشم آنچه تو گوئی مطیع فرمانم          قبول خدمت تو منتی است بر جانم قاضی به صاحب خانه گوید: کرده شکایت ز تــــو آزاده ای                  زاهد شب زنده رو و ساده ای پاش شکسته است ز دیوار تو                  مانده ز کار خودش از کار تو تا نکند بعــــــد، کسی این گناه                  چشم تو بایــــد به در آید زجا                                دار. دار. دب دام دب دام صاحب خانه گوید: عرض این بنده بفرمای قبول               حضرت قاضی ی پابند اصول همه تقصیــــــر مهندس باشد               نقشه اش باطل و ناقص باشد اگر او نقشـــــه خوبی می داد              دزد بیچــــــــاره چرا می افتاد؟ قاضی گوید: ایا گروه، مهندس بیاورید به حضور            ز روی عدل نمائیـــم چشم او را کور مامور احضار گوید: به چشم آنچه تو گوئی مطیع فرمانم            قبول خدمت تو منتی است بر جانم قاضی به مهندس می گوید: ای مهندس نقشه ها بد می کشی                    نقشه های بد تو بی حد می کشی چشــــــم تو باید ز جــا کنده شود                   تــــــا که سرمشقی در آینده شود                                  دب دب دب. دام دام دام مهندس گوید: نقشه بنده دست معمار است                      حاجی معمار باشی گنه کار است او تصرف نموده در نقشـــه                      عیب در کار هست، بــــا خودشه قاضی گوید: ایا گروه هلا تا نکرده است فرار                همین دقیقه بیارید پیش من معمار مامور گوید: به چشم آنچه تو گوئی مطیع فرمانم                قبول خدمت تو منتی است بر جانم قاضی گوید: حاجی معمار باشی. جنایت کار                           بگو آدم کشی تــــــــو یا معمار؟ چشمت از روی عدل گردد کور                          تا نسازی تو ساختمان این جور معمار گوید: قاضی ای قاضی خجسته خصال                            ساختم ده تا ساختمان امسال نیست دیــــــــوار هیچ جای بلند                           همه از بنده راضی و خرسند بود بنـّــــــــــای این بنا خود سر                          چار ذرع کرده درازای دو ذر قاضی گوید: ایــــــــــا گروه بیاریــــــد مرد بنا را                   که او شکسته از این بنده خدا پا را کند ضبط ازو تیشه، ما له و شاقول                   که تا به چشــــــم ببیند عدالت ما را مامور گوید: بچشم آنچه تو گوئی مطیع فرمانم                      قبول خدمت تو منتی است بر جانم قاضی گوید: زچه رو کرده ای دیوار بلند؟                               بایـد الساعه که چوبت بزنند مرد معقـــول، شکسته پایش                               خـــرد گردیده همه اعضایش دزد بیچـاره شده خانه نشین                               بینـــــوا، عائله دارد مسکین حــــــال باید به مجازات اشد                               یک عدد چشم زتو کنده شود بنا گوید: الا ای قاضــــی ی دانای اسرار                            به جان تو نیــــــــــم بنده گنه کار به قربـــــــان تو و بالات گردم                             فــــــــدای قامت رعنــــــات گردم چهل سال است من استاد کارم                             به ارواح بابــــــات تقصیر ندارم همه تقصیرها از خشت مالست                           خطا کاری از اینجانب محال است قاضی گوید:  ایا گروه بیارید خشت مالش را                           که تا بجای بیارم درست حالش را مامور گوید: بچشم آنچه تو گوئی مطیع فرمانم                       قبول خدمت تو منتی است بر جانم قاضی گوید: خشت مال خشت مال ای خشت مال                     ای که طبق معدلت خونت حلال قالب خشت تو چـــــــون بوده گشاد                     بینــــوا از روی دیـــوار اوفتاد هر دو پــــــای او شده خرد و خمیر                    هست تقصیـر تو ای مرد شریر می کنم چشـــــم تو را ای خشت زن                    تا شود در عدل، شهره اسم من خشت مال گوید: قاضیــــــــا بنده گنهکــــــار نیم                         مـــــردم آزار و ستمکار نیم گـــــر که نجــار همی بود استاد                         قــــالب خشت نمی کرد گشاد خشت هــا کوچک و کوته دیوار                        می شد ای قاضی عالی مقدار قاضی گوید: الحق که راست گوید این خشت مال مضطر              امنیــــــــه دلاور، نجــــار را بیاور                                            دار. دار. دب دام. دب دام مامور گوید: بچشم آنچه تو گویی مطیع فرمانم                        قبول  خدمت تو منتی است برجانم نجار گوید: محضر آن جنـــاب را تعظیم                                حضرت مستطاب را تعظیم امر فرموده ای به احضارم                                بنده خدمت گزار، نجّـــــارم چیست امر مبــــارک سرکار                              که نمودنــــد بنده را احضار قاضی گوید: خوب ای مـــــــرد ستمکـــار پلید                         چشم تـــو عاقبت کار ندید؟ چشم قـــــانون و عـــدالت روشن                         مردم آزاری در دوره من ؟ ساختـــــــــی قالب ناجـــــور چرا؟                        بکنم کور دو تا چشم تو را چـــــــون که من عادلم ارفاق کنم                        عوض جفت، فقط تــاق کنم یک عدد چشم تو چون کنده شود                        عبــــــــرت مردم آینده شود نجار گوید: ای قاضی بلخ "هر دو سر قاف"                    ای مظهر عدل و داد و انصاف نجـــــــــــــارم و آدمــــــی هنرور                    از کنــــــدن چشم بنـــــده بگذر چشمــــــــان مــــن است اعتبارم                     بـــــــا چشـــــم هزار کار دارم احکـــام تو روی عدل و داد است                    یک چشم شکارچی زیاد است حـــــــــق است که از طریق یاری                   چشمــــی ز شکار چی در آری قاضی گوید: هزار احسن به تو ای مرد نجار                      مــــــــرا از معدلت کـــــردی خبردار ایـــــا گروه بدون معطلی بدوید                      همین دقیقه پی یک شکار چی بروید امنیه گوید: بچشم آنچه تو گوئی مطیع فرمانم                  قبول خدمت تو منتی است بر جانم قاضی گوید: ایها الصیــــــــاد در وقت شکـــار                       هر دو تا چشم تو مــی آید به کار؟  راست بایستی بگوئی در حضور                       ورنه زنده خواهمت کردن به گور شکارچی گوید: حضرت قاضی فدای ریش تو                           راست بایستـــــی بگویم پیش تو معدلت دربــــار قاضی برقرار                          چشم چپ بسته شود وقت شکار قاضی گوید: آفرین بر شیـــــر پاک صید گر                         کردی از اوضـاع ما را بـاخبر خوب شد احکـام ما ناحق نشد                         دستگاه عــــدل بی رونق نشد آفــــرین صد آفـــرین صیاد را                        رهنمــــای راه عـــدل و داد را میر غضب باشی بیا با احتیاط                        مثل گل، آهسته در عین نشاط خیلی خیلی نرم، با نوک موقار                      چشمــی از صیـــاد آهسته درآر                               دار. دار. دار. دار. دب دام دب دام دزد روی چهار پایه رفته و به آهنگ شیر خدا خواند: تـــو ای قاضــــــــی بلخ فرخنده فال                         که صیــــــــاد را داده ای گوشمال "فریدون فــــــــــرخ فرشتــــه نبود                         ز مشک و ز عنبر سرشتــه نبود" تو بــــا این همه عدل و این نیکوئی                        که داری، گمانم فریـــــــدون توئی غلط گفتــــــــــه ام ، با چنین داوری                       فریدون کیه؟ خیلی بـــــــــــــالاتری بگوئیــــــــــم مدح تــــــــو ای دادگر                       فرشتـــــــه صفت، عـادل و بی نظر که عهــــد ابــــــد مــــدتت مستـــدام                       از این حکم و فرمان و عدل و نظام جهـــــــان شد زعـدلت، بهشت برین                       که صــــــــد بارک الله و صد آفرین چه عصری همایون و فرخنده عصر                       نشد پر، در عصـــر تو زندان قصر نـــــــرفته ســــر بی گناهـــــی به دار                      نشـــــــد تیر باران هـــــزاران هزار نشد خانـــــــــــــه ها از تو ماتم سرا                       نشـــــــد عهــــــد تو ننگ تاریخ ها نشــــــد در زمـــــــــــان تـو ای دادگر                      چــــــو سیلاب خون هــــــزاران نفر چو دزدی بخواهــــــد بجویــــــد پنــاه                      نیایــــــــد جز ایـــــن کشور آرامگاه "که ذکــر جمیلت نهـــــــان مــی رود                      کـــــــه صیت کرم در جهان می رود" "کسی این رسم و تربیت و آئین ندید                      فریـــــدون با آن شکـــــوه، این ندید" که مــــا با شرف! دزدهـــــا یک صدا                      ابــــــــا ضـــــرب و آهنگ شیـــر خدا بگوئیــــــــــم مدح تــــــــــو ای دادگر                      گـــــــــذارین عکس تـــــــو بالای سر به این حکم و فرمـــان و عدل و نظام                      که عهـــــد ابــــــــد مدتت مستــــــدام قاضی گوید: ایـــــــــــا گروه زمان حلال بیت المال                     بیاوریــــــد یکی خلعت و دو دانــه مدال بپوش حضرت آقای دزد، راضی باش                    از این به بعد ثنا خوان برای قاضی باش ( این نبشته بعدها در فصلنامه وکیل مدافع - ارگان داخلی کانون وکلای دادگستری خراسان، سال نخست، شماره سوم / زمستان 1390 - سال دوم، شماره چهارم / بهار 1391 نیز منتشر شده است)   نوشته شده توسط محمد مهدی حسنی در سه شنبه ۲۹ تیر ۱۳۸۹ ساعت ۱۲:۵۳ ب.ظ | لینک ثابت | منوی اصلی صفحه نخست آرشيو وبلاگ پروفایل مدیر وبلاگعناوین مطالب وبلاگ سخن نخست و حرف های بعدی حقوق مدنی و تجارت حقوق اراضی و املاک آئین دادرسی حقوق ثبت حقوق - تاریخ و کلیات پرسش و پاسخ حقوقی حقوق بین الملل حقوق جزا و کیفری قلمی خودم(مخیّل) مقالات و تحقیقات ادبی دادگستری در متون ادب فارسی حقوق تطبیقی شعر دوستان تقی خاوری (راوی) اشعار و نثر های گزیده یادها و مناسبت ها بانگ قوانین و مقررات داستان کوتاه مسایل روز - سیاسی مسایل روز - قضا، وکالت، قانون مسایل روز - دولتیان و ادبیات زنان آزموده های حقوقی هنر معرفی کتاب و نشریات کشکول اینترنتی لطایف القضاء تصویر طنز (کاریکاتور) درباره ی ما این وب دارای مباحث و مقالات فنی حقوقی است. لیکن با توجه به علاقه شخصی، گریزی به موضوعات "ادبی" و "اجتماعی" خواهم زد. چرا و چگونه؟ می توانید اولین یاداشت و نوشته ام در وبلاگ : "سخن نخست" را بخوانید. مائیم و نوای بینواییبسم اله اگر حریف مایی *****************دیگر دامنه های وبلاگ :http://hassani.irhttp://hasani.info* * * * * * * * * * *« کليه حقوق مادي و معنوي اين وبلاگ، متعلق به اینجانب محمد مهدی حسنی، وکیل پایه یک دادگستری، به نشانی مشهد، کوهسنگی 31 ، انتهای اسلامی 2، سمت چپ، پلاک 25 تلفن : 8464850 511 98 + و 8464851 511 98 + مي باشد. * * * * * * * * * * *امیل : hasani_law@yahoo.com* * * * * * * * * * *نقل مطالب و استفاده از تصاوير و منابع این وبلاگ تنها با ذکر منبع (نام نویسنده و وبلاگ)، و دادن لینک مجاز است. » پیوند ها - دوستان (انوج)بربرود سپهر عدالت ...یه حرفایی همیشه هست صبر زرد و جیغ بنفش وکالت و مشاوره حقوقی، وکیل دادگستری مُشتي شعر براي اين روزها.. کلوپ فارسی سایت حقوقی برهان قاضی دادگستر فقه پلی است برای حقوق ایران داوری وبلاگ حقوقی هنری برگ سبز موسسه حقوقی هامون وبلاگ شخصی مهندس گنعلیخان وکیل باشی سایت حقوقی راه مقصود جامعه سردفتران و دفتریاران استان یزد اسفار - سید علی طباطبایی یزدی محمد افضلی ابراهیمی خطاط حقوق امریکا و انگلستان و فرانسه حقوق روز آرشیو فروردین ۱۳۹۶ بهمن ۱۳۹۳ دی ۱۳۹۳ آذر ۱۳۹۳ بهمن ۱۳۹۲ دی ۱۳۹۲ آذر ۱۳۹۲ خرداد ۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ دی ۱۳۹۱ آذر ۱۳۹۱ تیر ۱۳۹۱ خرداد ۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۳۹۱ اسفند ۱۳۹۰ بهمن ۱۳۹۰ دی ۱۳۹۰ آذر ۱۳۹۰ شهریور ۱۳۹۰ مرداد ۱۳۹۰ تیر ۱۳۹۰ خرداد ۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۳۹۰ فروردین ۱۳۹۰ اسفند ۱۳۸۹ بهمن ۱۳۸۹ دی ۱۳۸۹ آذر ۱۳۸۹ آبان ۱۳۸۹ مهر ۱۳۸۹ شهریور ۱۳۸۹ مرداد ۱۳۸۹ تیر ۱۳۸۹ خرداد ۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۳۸۹ فروردین ۱۳۸۹ آرشيو سایر پیوند ها آمار لحظه به لحظه جهان دستور (پایگاه قوانین و مقررات کشور) گنجور Linkograph لینکوگراف ترمينولوژي قوانين و مقرارات بانك قوانين كشور ( دادگستري استان تهران ) بانک مقالات حقوقی معاونت آموزش دادگستری استان تهران سيستم قوانين کشور صندوق حمايت وکلاء و کارگشايان دادگستري كانون سردفتران و دفترياران پایگاه اطلاع رسانی دولت مجلس شوراي اسلامي سازمان ثبت اسناد و املاك کشور سازمان ثبت احوال کشور سازمان بازرسي كل كشور روزنامه رسمى ج. ا. ا. دفتر امور بین الملل قوه قضاییه دانشکده حقوق دانشگاه شهيد بهشتي ماهنامه حقوقي دادرسی دادگستري استان اصفهان راهنمای موضوعی نشريات حقوقی ايران شبکه خبری قسط ندای صادق نیروی انتظامی ج. ا. ا. (ناجا) ترمینولوژی حقوق خبرگزاری دانشجویان ایران قالب وبلاگجستجوگر قالب وبلاگ آخرین پست ها برخی از نوشته های پیشین تارنمای چه بگویم بیانیه انتخاباتی - اهداف، دیدگاه‌ها و برنامه‌های محمد مهدی حسنیبیوگرافی محمد مهدی حسنی کاندیدای مستقل نهمین دوره هیات مدیره کانون وکلای دادگستری خراسان: انتخابات نهمین دوره هیات مدیره کانون وکلای دادگستری خراسانبررسی فقهی حقوقی ماهیت حق زوجه بر مهریه و قابلیت اسقاط آنزمان نصيحت‌گويي مستقيم گذشته استتوصیه­ هایی حرفه ­ای و اخلاقی از استادِ کاتوزیان آزموده‌های حقوقی 15- بررسی دادنامه‌هایی درباره شرط اخذ رضایت شرکا برای صدور سند مالکیت مفروز موضوع ا عتراف و تجدیدنظر از احکام در حقوق کیفری انگلستانآخرین سفر دکتر کاتوزیان: بهار 1393؛ مشهدبازخوانی نخستین دادرسی قانونی (عرفی) در کشور ما؛محاکمه عاملان فروش دختران قوچانی و به اسارت رفتن زنابرگزاری مراسم بزرگداشت درگذشت زنده یاد دکتر کاتوزیان در مشهدمهم‌ترین قوانین و رویه‌ها 4 – از ابتدای اسفند 1392 تا آخر مرداد سال 1393 مهم‌ترین قوانین و رویه‌ها 3 – از ابتدای اسفند 1392 تا آخر مرداد سال 1393دربارۀ کمیتۀ سازماندهی زنان آسیب دیدۀ اجتماعی آثار و اندیشه سزار بکاریاحمایت از حقوق مصرف کننده در ادبیات حقوقی ایرانجایگاه تحصیل مال نامشروع در جرائم علیه مالکیت و اموالبیماری های روانی و ازدواج معرفی و نقد فیلم : کشتن مرغ مقلدمصلحت در نکاح اطفال و ضمانت اجرای آنمعرفی کتاب « بررسی یک پرونده قتل»دادگاه کیفری بین‌المللی و مقابله با بی کیفریاقرار در آینه امثال فارسیحق تقدّم در پذیره نویسی سهام جدید شرکتهای سهامی بررسی نظام قضایی لبنانبررسی مفهوم و مصادیق قراردادهای مستمرامنیت حقوقی یا عدالت و انصاف (آزموده‌های حقوقی 9)راه اندازی وبسایت کانون وکلای دادگستری خراسانمفهوم و قلمرو نقض حقوق مالکیت صنعتی (مطالعه تطبیقی در حقوق ایران و انگلستان) RSS POWERED BY BLOGFA.COM Web Toolbar by Wibiya وبلاگ-ساعت فلش در چه بگویم؟ در همه ی اينترنت وبلاگ-کد جستجوی گوگل آمار View Untitled in a larger map کلیه ی حقوق مادی و معنوی وبلاگ dad-hassani محفوظ می باشد. طراحی شده توسط یاس تم