hassani.ir - هزل و طنز در شعر ادیب الممالک فراهانی









Search Preview

چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)

hassani.ir
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی) - هزل و طنز در شعر ادیب الممالک فراهانی - حقوقی - ادبی - اجتماعی
.ir > hassani.ir

SEO audit: Content analysis

Language We have found the language localisation:fa
Title چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
Text / HTML ratio 53 %
Frame Excellent! The website does not use iFrame solutions.
Flash Excellent! The website does not have any flash contents.
Keywords cloud و به در از که است می را ادیب او    این آن   شعر الممالک های ،     بر
Keywords consistency
Keyword Content Title Description Headings
و 305
به 158
در 115
از 95
که 86
است 67
Headings Error! The website does not use (H) tags.
Images We found 14 images on this web page.

SEO Keywords (Single)

Keyword Occurrence Density
و 305 15.25 %
به 158 7.90 %
در 115 5.75 %
از 95 4.75 %
که 86 4.30 %
است 67 3.35 %
می 62 3.10 %
را 61 3.05 %
ادیب 37 1.85 %
او 35 1.75 %
   35 1.75 %
این 33 1.65 %
آن 33 1.65 %
  32 1.60 %
شعر 30 1.50 %
الممالک 30 1.50 %
های 26 1.30 %
، 25 1.25 %
    24 1.20 %
بر 24 1.20 %

SEO Keywords (Two Word)

Keyword Occurrence Density
ادیب الممالک 30 1.50 %
است و 14 0.70 %
است که 12 0.60 %
که در 10 0.50 %
را به 10 0.50 %
می شود 8 0.40 %
می کند 8 0.40 %
در شعر 7 0.35 %
شعر ادیب 7 0.35 %
الممالک فراهانی 7 0.35 %
او را 7 0.35 %
که به 7 0.35 %
شعر او 7 0.35 %
و از 6 0.30 %
شده است 6 0.30 %
که این 6 0.30 %
محمد مهدی 5 0.25 %
آن را 5 0.25 %
می گوید 5 0.25 %
و در 5 0.25 %

SEO Keywords (Three Word)

Keyword Occurrence Density Possible Spam
ادیب الممالک فراهانی 7 0.35 % No
شعر ادیب الممالک 6 0.30 % No
می گوید که 4 0.20 % No
کانون وکلای دادگستری 3 0.15 % No
است و چون 3 0.15 % No
نوشت ها 1 3 0.15 % No
مرحوم وحید دستگردی 3 0.15 % No
وکلای دادگستری خراسان 3 0.15 % No
ادیب الممالک را 3 0.15 % No
محمد مهدی حسنی 3 0.15 % No
فرم های تازه 3 0.15 % No
شعر او را 3 0.15 % No
می کند و 3 0.15 % No
به نقل از 3 0.15 % No
در شعر ادیب 3 0.15 % No
مرداد سال 1393 2 0.10 % No
ادیب الممالک به 2 0.10 % No
قاضی می گوید 2 0.10 % No
هیات مدیره کانون 2 0.10 % No
در سیاحتنامه ابراهیم 2 0.10 % No

SEO Keywords (Four Word)

Keyword Occurrence Density Possible Spam
در شعر ادیب الممالک 3 0.15 % No
کانون وکلای دادگستری خراسان 3 0.15 % No
اسفند 1392 تا آخر 2 0.10 % No
دوره هیات مدیره کانون 2 0.10 % No
چار دانه و استامپ 2 0.10 % No
سه چار دانه و 2 0.10 % No
 پا نوشت ها 1 2 0.10 % No
چون لاشه ای برآمده 2 0.10 % No
یابی از ستم قاضیان 2 0.10 % No
که یابی از ستم 2 0.10 % No
قرار می دهد و 2 0.10 % No
خواهی که یابی از 2 0.10 % No
نهمین دوره هیات مدیره 2 0.10 % No
مدیره کانون وکلای دادگستری 2 0.10 % No
هیات مدیره کانون وکلای 2 0.10 % No
و استامپ یک عدد 2 0.10 % No
ایران نشان می دهد، 2 0.10 % No
ادیب الممالک فراهانی را 2 0.10 % No
قاضی می گوید که 2 0.10 % No
شعر او را به 2 0.10 % No

Internal links in - hassani.ir

برخی از نوشته های پیشین تارنمای چه بگویم
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
حکم انتقال مبیع در اثنای مدت خیار تخلف از شرط
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
مطالبه وجه التزام در تعهد پولی یا دین 
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
جایگاه مشاوره حقوقی در مدیریت اجرا و قراردادها
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
بالا رفتن از دیوار مستأجر قدیمی - دادرس یا کارشناس، کدام مقصرند؟!!
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
نقد و بررسی لایحه حمایت خانواده
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
بحثی در شروط ضمن عقد نکاح به نفع زنان 
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
پيشنهادهايي براي اصلاح قوانين خانواده 
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
قسمت اول
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
قسمت دوم
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
قسمت سوم
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
حریم خصوصی (با نگاهی به بند 6 فرمان 8 ماده ای حضرت امام ره)
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
احکام محرومیت از تحصیل، تصمیم قانونی یا سلیقه ای؟!! 
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
تمدید مجدد اجرای آزمایشی قانون مجازات اسلامی بازگشت به عقب یا فرار به جلو
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
 
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
نقش رضایت شرکا درصدور سند مالکیت مفروز موضوع مواد 147 و 148 ق. ثبت  
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
قوق ثبت 2 - انواع مال غیر منقول به اعتبار مراحل ثبت (مقررات حاکم بر ثبت و نقل و انتقال املاک مجهول المالک ثبتی، از قلم افتاده و جاری
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
حقوق ثبت 3 - انواع مال غیر منقول به لحاظ ثبت دفتر  (مقررات حاکم بر ثبت و نقل و انتقال چشمه ها و قنوات مستقل و غیر مستقل و حقابه
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
حقوق ثبت 4 - انواع مال غیر منقول به اعتبار ماهیت آن  (مقررات حاکم بر ثبت و نقل و انتقال منافع  و  حقوق عینی : انتفاع، ارتفاق، کسب و پیشه و تجارت، رهن و معاملات با حق استرداد، ثمن اعیانی 
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
حقوق ثبت 5 (قسم اول) – (مقررات ثبتی حاکم بر ثبت و نقل و انتقال اموال اختصاصی دولت و شهرداری ها
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
حقوق ثبت 5 – (قسم دوم) - (مقررات ثبتی حاکم بر ثبت و نقل و انتقال اراضی موات  اراضی منابع طبیعی و  مستحدث ساحلی
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
حقوق ثبت 5 – (قسم سوم) -  (مقررات ثبتی حاکم بر ثبت و نقل و انتقال اراضی دولتی موات خارج از محدوده شهرها  و واقع در محدوده شهرها
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
استثنا بر استثنا - نقدی بر ماده واحده الحاق يك تبصره به‌ماده1 لايحه قانوني نحوه خريد و تملك
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
منع تغییر کاربری و تفکیک اراضی کشاورزی ( بررسی پیشینه و مقررات لازم الاجرا - 
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
تعریض معایر بی پرداخت حقوق مالکین واجرای مقررات خرید و تملک  (حقوق شهرسازی)
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
آیا گزارش اصلاحی دارای اعتبار امر مختومه است؟ 
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
تشخیص ارزش و تاثیر گواهی
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
شوراهای حل اختلاف (پیشینه و بررسی قانون جدید
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
انتقال دعوی (بحثی در باره "قائم مقام قانونی" از دیدگاه مقررات شکلی  
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
قضاوت زنان ( گلایه ای ازطرف زنان قاضی  
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
حقوق در ایران – خطابه یی از محمد علی فروغی
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
سرگذشت نخستین قانون جزا و چگونگی تشکیل پلیس در ایران  
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
وصیّت وکیل سداد (زندگی نامه و وصیت شادروان احمد شریعت زاده)
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
طرح مباحثی از حقوق بین الملل خصوصی و صلاحیت محاکم در امر تابعیت (نقد کتاب
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
بانگ قوانین و مقررات     
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
دانلود رایگان قوانین و مقررات 
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
دانلود رایگان قوانین برای گوشی های همراه
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
جدول آسان محاسبه ارزش روز مهريه در سال 1389
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
نمونه استشهاد و دادخواست اعسار از پرداخت محکومٌ به 
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
درخواست تغییر نام افراد (نمونه دادخواست و لایحه تجدیدنظرخواهی)
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
تعرّض قوه قضاییه به اصل استقلال کانون های وکلای دادگستری - آزمون و خطایی دیگر
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
وقتی حق دفاع رنگ می بازد 
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
سایه بیم شَغَب بر جشن استقلال کانون وکلای خراسان
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
واکاوی یک تجربه سخت وکالتی 
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
کنکاش رابطه مالی وکلای دادگستری با موکلین
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
حاشیه ای بر اعلام نتیجه انتخابات کانون وکلاء دادگستری خراسان
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
به بهانه انتخابات ششمین دوره هیات مدیره کانون وکلای دادگستری خراسان
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
تاریخ وکالت در ایران1 - وکالت در ایران باستان
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
این راه که می رویم به ترکستان است
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
وضع حق الوكاله ها و معاش وکلای دادگستری
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
آنچه باید همسر یک وکیل دادگستری بداند 
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)

چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)

چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)

چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)

چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)

چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)

چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)

چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)

چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)

چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
10
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
معرفی بخش و بحثی در معنی و اهمیت طنز و حکایت
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
سیزده حکایت از کدو مطبخ قلندری
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
 تعزیه دیوان بلخ
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
چند مطایبه از نوادر (ترجمه کتاب مُحاضَرات راغب اصفهانی)
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
هزل و طنز در شعر ادیب الممالک فراهانی
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
مناظره منبر و دار
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
چند حکایت طنز و جدّ از گلستان سعدی  
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
هزل و طنز در شعر انوری ابیوردی
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
حکایت طنز از مقامات حمیدی  
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
پندهایی منتخب از رساله درویش نامه (صد پند )
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
فصل سوم از رساله التعریفات 
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
منتخب چند حکایت طنز از رساله دلگشا   
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
سیزده حکایت از لطائف الطوائف
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
استفتاء و جواب
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
مثنوی شهر خاموشان
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
شتر یک غاز و خر بی قیمت 
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
امید کُشی 
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
کبر قاضی
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
شکستن کاسه مجنون
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
بر عکس نهند نام زنگی کافور  
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
برخورد قاضی و وکیل؟!!  
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
تندخویی قاضی  
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
تفاوت ورد با هارد  
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
بجوی رفته باز آید آب  
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
ننه ام بهتر از تو نفرین می کند   
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
همان که آقا در محراب گفت
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
زبان زرگری (لوترا) - کنکاشی در زبانهای ساختگی 
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
کنکاش ضرب المثل  دیوان بلخ
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
اندر حکایت میهمانی رفتن(هجونامه ای علیه عادات میهمانی ایرانی)
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
تجاهل عارف (کنکاش یک اصطلاح ادبی و معادلات آن در فرهنگ عامه)
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
ایراد بنی اسرائیلی
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
مرگ به انبوه جشن است( واکاوی یک مثل ادبی) 
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
روزه مریم (واکاوی یک مثل و کنایه ادبی)
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
فرهنگ "ماست مالی" (لته یی هست که دم دهن آقا محمد حسین را ببندد؟)
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
شب یلدا – پیشینه تاریخی و انعکاس آن در ادب فارسی و فرهنگ عامه 
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
روزه در آئینه مثل های فارسی
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
نوروز در افغانستان 
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)
نوروز به روایت شاردن
چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی)

Hassani.ir Spined HTML


/> چه بگویم ؟ (حقوقی، ادبی و اجتماعی) چه بگویم؟ هزل و طنز در شعر ادیب الممالک فراهانی هزل و طنز در شعر ادیب الممالک فراهانی(بخش اول) نوشته: محمد مهدی حسنی   در باره ادیب الممالک فراهانی : میرزا محمد صادق ادیب الممالک فراهانی، شاعر، ادیب، روزنامه نگار و نویسنده برجسته دوره بیداری و عهد مشروطیت به شمار می آید. نام پدرش میرزا حسین و  از سادات فرهان و از نوادگان میرزا بزرگ قائم مقام است. وی در سال 1277 ھ. ق. به دنیا آمد و در سال1336(۱335) قمری و در سن 58 سالگی به مرض سکته چشم ازجهان فرو بست.  آرامگاهش زوایه حضرت عبدالعظیم (ع)است. هر چند مدتی در خدمت مظفرالدین شاه بود و لقب خود را از او گرفت و مدیحه فراوان سرود. لیکن در آستانه انقلاب مشروطیت همسو با سایر روشنفکران و مردم به خیل انقلابیون پیوست و بعدها سر دبیر روزنامه مجلس شد، ادیب الممالک از سال 1329 قمری که رئیسی عدلیّه عراق (اراک) به وی واگذار شد تا پایان عمر به شغل قضاوت اشتغال داشت چنانکه در واپسین عمر، رئیس عدلیّه یزد بود. او  علاوه بر عربی و فارسی و حکمت و ریاضی و نجوم از زبانهای روسی، ترکی، و پهلوی هم آگاهی داشت شعر او آینه تمام نمای وضعیت اجتماعی و سیاسی کشور ما در دوره بیداری و  مشروطه است. دغدغه های انعکاس یافته او در اشعارش، مملو و مشحون از  اندیشه های وطن پرستی و ملی گرایانه، توجه به گذشته و تاریخ پر افتخار ایران و عشق به دادگستری و عدالت خواهی است. شیوه و راه او در زندگی اجتماعی و سیاسی، ظلم ستیزی و یورش بی امان به ستم و بیداد و نقد ظلم است و مطاوی اشعار او،  پژواک درد ها و آلام  و رنج رعیت و بیان نابسامانی های اجتماعی و سیاسی، شرح سیر حوادث و تاریخ مشروطه و نیز بسط آرمان ها و دیدگاه های انقلابی و روشنفکری است و شرح و بیان واژگان نو و تازه ساخته ای همچون: آزادی ، استبداد، حقوق، ملت، قانون، انجمن، احزاب، مجلس ، امنیت، مشروطه ، عقب ماندگی کشور و .... است که این همه در شعر او به خوبی تجلّی یافته و به سهولت یافت می شود. اشعار  وطینه او بسیار و نیز مشهور است.   بخشی ازمضامین اشعار او که به بیان عمیق مشکلات و نابسامانیهای اجتماعی آن روز ایران اختصاص دارد، شرح سیاه کاریهای دستگاه متزلزل قضا و تشکیلات نابسامان  عدلیّه زمان اوست. ما در میان دیوان شاعران قاضی یا قاضیان شاعر،  هیچگاه به این حجم انتقاد از قاضی و هجمه به آنان بر نمی خوریم ، شاید اشتغال قضائی و  دیدن فساد دستگاه قضای آن روزگار و مشکلات مردم و مراجعین عدلیّه از نزدیک، موجب شده است که وی بارها و بی محابا به مقامات و مسئولان قضائی بتازد و آنان را هجو تیز و تند کند،  زیرا از یک سو آنها مسئول اجرای عدالت  بودند و ازسوی دیگر خود عامل ظلم به حساب می آمدند. و شاید اوج شیوایی کلام و نفوذ بیان این شاعر پس از اشعار میهنی همین اشعار طنز اجتماعیست. *1 ادیب الممالک طنزهای دلنشین و موثری دارد.  قصیده "حشرات الارض بهارستان" و "احزاب سیاسی" او از اشعار مشهور وی در  زمینه طنز و انتقاد اجتماعی است. نبوی در مورد خلق و خوی ستم ستیزی و حق جویی ادیب گوید: "او به بیداد و ستم نه به عنوان یک موضوع ساده بلکه از یک منظر گسترده نگاه می کند در نگاه او مناسبات اجتماعی است که به کلی ویران و ظالمانه است. تصویری که او از جامعه ایران نشان می دهد، به تصاویری که با نثر طناز و تصویری حاج زین العابدین مراغه ای در سیاحتنامه ابراهیم بیگ یا  نوشته های طنز انتقادی دهخدا و یا سروده های زیبای بهار از شرایط اجتماعی آن زمان ایران نشان می دهد، بی شباهت نیست . او در مسمطی که به سال 1320 ھ. ق. در روزنامه ادب در مشهد چاپ شد، چنین می سراید : مرغان بساتین را      منقار بریدند                    اوراق ریاحین را   طومار دریدند گاوان شکمخواره به گلزار چریدند                   گرگان ز پی یوسف بسیار دویدند تا عاقبت او را سوی بازار کشیدند                   یاران بفروختندش و اغیار خریدند                                    آوخ ز فروشنده دریغا ز خریدار! افسوس که این مزرعه را آب گرفته               دهقان مصیبت زده را خواب گرفته خون دل ما      رنگ می ناب گرفته              وز سوزش تب پیکرمان تاب گرفته رخسار   هنر گونه مهتاب گرفته                 چشمان خرد پرده زخو ناب گرفته *2 سعید نفیسی ادیب الممالک را سخن سرای سحر آفرین می نامد و گوید: " بالاترین مقامی که در ادبیات ایران دارد این است که ادیب الممالک متخلص به "امیری"  نخستین کسی است که با بیان بسیار بلند ناله ها و شکوه های ایرانی را، - که تازه بیدار شده و پی به سیه روزی خود برده است -  بر جای گذاشته است."*3 زیباترین و علمی ترین تحقیق در باره شیوه طنز ادیب الممالک و فرم آن را سید ابراهیم نبوی در جلد دوم " کاوشی در طنز ایران"  ارائه کرده است. وی نگاه ادیب الممالک را به طنز به لحاظ موضوعی،  نگاهی انسانی، دلسوزانه و عدالت طلبانه، ظلم ستیز و حق خواهانه و متعهد می داند، ولی همو هم داستان با دیگر اهل ادب در بارۀ فرم  شعر ادیب ،  اعتقاد دارد  آثار او اگر چه به سوی سادگی و زبان و آئین ادبی نو جهت گرفته، اما به لحاظ گرفتاری در قوالب و اسالیب کهن با عامیانه شدن فاصله دارند و بیشتر عمیقند و پیچیده اند. وی با تاکید بر این که  دوران مشروطه عصر تغییر همه چیز است و  گاه تغییر چنان وسیع می شود که به قول ایرج میرزا: " انقلاب ادبی برپا میشود " و " ادبیات شلم شوربا" می شود . مع ذالک جستجو برای یافتن فرم های تازه در نمایش از یک سو و داستان از سوی دیگر به کشفیات تازه و نه کامل کشیده می شود. و معتقدست در طنز این جستجو عمیق تر و کامل تر شده است : دهخدا عرصه وسیعی در طنز مطبوعات می گشاید.  حاج زین العابدین مراغه ای در سیاحتنامه ابراهیم بیگ به راهی میان داستان و گزارش اجتماعی پای می گذارد . ایرج میرزا به کشف سادگی شعر می رسد و واژگان تازه را چون خون تازه به تن شعر کهن می ریزد. ملک الشعرای بهار استادانه و بر فراز، فرم های تازه و اوزان جدید را وارد شعر فارسی می کند . و همین اتفاقات در ادبیات به اندازه یک انقلاب اجتماعی به تنهایی ارزشمند است. ولی در مورد ادیب الممالک فراهانی وضع کمی فرق دارد، هرچند او  نیز در همین جستجوست لیکن وفاداری وی به سنت ها و قالب های شعر کهن بر جای است و بیش از بسیاری از شاعران قاجار هنوز گرفتار فرم کهن است. با این همه اهتمام وی به بیان مضامین نو و مسائل روز اجتماعی و وقایع  سیاسی، لاجرم  محتوا و موضع شعر او را به ادبیات مشروطه پیوند می دهد  و در شعر او  تلاش غریبش  در کنار هم نهادن کهنه و نو را می بینیم . هم قافیه کردن مصرع های زیر از آن اتفاقات است : ...   چون لاشه ای برآمده ستخوانش از جسد / ...   پاکت سه چار دانه و استامپ یک عدد / ...    زالی خمیده قد زنفاثات فی العقد  /  ...   بندی زگاهواره فرو بسته بر وتد   / ...  آلوده در ازل شده ناشسته تا ابد  /  ...   در خدمتش پلیسکی استاده چون قرد هر چند ادیب الممالک در جاهای دیگر  از جمله در مسمط دلنشین "پیام به سیروس" به فرم های تازه ای می رسد. اما در کل شاعر یست دانشمند، که گرفتار دانش خود است و چنان محکم شعر کهن می گوید که حتی موضوع و واژه تازه نیز توانایی تغییر چار چوب و فرم شعر او را ندارد.*4 همچنین نبوی،  ثروت واژه ها و  عفت طنز  را در شعر ادیب الممالک می ستاید : " ادیب الممالک قاموس ثروتمندی از واژگان دارد. او از واژه های قرانی به زیبائی استفاده می کند و آن را به راحتی در شعر در کنار واژگان جدید می گذارد . واژه های ایران باستان را به زیبایی مورد استفاده قرار می دهد و واژه های مکلف زبان عربی را به خوبی در شعر می شناسد . شعر او جز روانی و فاخرانه بودن، عمیق و به لحاظ گسترش واژگان ثروتمند است. شاید همین امر گاه ما را در برقراری ارتباط، با مشکل مواجه کند. چرا که مخاطب شعر ادیب الممالک ناچار به تعمق است و شاید به دلیل همین امر است که او علیرغم قدرت فراوان در شاعری و به ویژه برخی از اشعار طنز چندان به تواتر شهرت نیامده است. گاه دامنه واژگان او آنقدر گسترده است که برای خواننده تشخیص زمان سروده شدن شعر دشوار می شود." همچنین نبوی  تاکید دارد که : "طنز ادیب الممالک عفیف و پاک است. او بدون استفاده از واژگانی که شعر او را به هزل نزدیک کند به مفاهیم و مسائل اجتماعی پرداخته و منظور خود را بازگو می کند." وی ادیب الممالک فراهانی را از زمره متفکران بزرگ، شاعران ارزشمند و مصلحان اجتماعی مهمترین دوران سیاست و اندیشه کشور ما خوانده  و برخی از اشعار طنز او  مانند شعر : "صلحیه" ، "جرم الاغ مسکین" و "ما را چه؟" را در تاریخ طنز ایران همواره ماندگار می داند. نبوی شعر بلند  و زیبای صلحیّه  سروده سال 1329 ادیب را که به زیباترین شکل به موضوع عدالت و قضاوت اشاره می کند به عنوان نمونه عمق طنز ادیب یاد کرده،  گوید : "اعتقاد من برآنست که طنز همان است که در "صلحیه " ادیب الممالک آمده است، تصویری دقیق و روشن از موضوعی موجود که با اغراق طنز پرداز، ما را به تفکر وادار می کند." صلحیه حکایت مظلومی است که برای گرفتن داد خود به عدلیّه " قاضی صلحیه بلد" مراجعه کرده است. در بخش اول این شعر ادیب الممالک با استادی تمام به تصویری از محل کار قاضی اشاره می کند که این تصویر خود طنزی از موقعیت قاضی است. در اینجا ادیب الممالک به بازی با واژگان یا هجو بسنده نمی کند، بل، موقعیت طنز را می نمایاند. دفتر قاضی با شیوه ای توصیف شده که جزئی نگری رمان های زمان جدید در آن دیده می شود. قاضی پس از شنیدن شکایت راوی چند روز امروز و فردا می کند و بهانه می آورد و کار به تاخیر می اندازد. این رفتارها کاملاً مربوط به دوران جدید است و بنظر میرسد ناشی از نگاه ادیب الممالک به وضع عدلیّه دردوران جدید باشد.   پس از مدتی قاضی به ناچار شاکی "راوی" را مورد سوال قرار می دهد و از او حجت و دلیل می خواهد. شاکی می گوید که قباله اش مالکیت او را ثابت میکند. گفت و گو میان قاضی وشاکی به درازا می کشد . دلایل شاکی صحابه رسول الله"ص" هستند در حالی که قاضی آنها را نمی شناسد و آنان را معتمد نمی داند . شاکی حکم حضرت علی ابن ابی طالب"ع" را دلیل می آورد و قاضی می گوید که حضرت علی بن ابی طالب "ع" به اتهام کشتن عمرو بن عبدود خودش غیاباً محکوم است. شاکی قران و حضرت جبرئیل (ع) را دلیل می آورد، اما قاضی می گوید که نام جبرئیل در فهرست پرسنل نیست و قران نیز چون تمبر نخورده به عنوان سند قابل قبول نیست. نتیجه گیری ادیب الممالک از این شعر که در بخش پایانی آمده است همان رویکرد عدالت خواهانه را دارد.  در این شعر شاعر چه در فرم روایت و چه در نگاه به موضوع دیدی عمیق و کشاف دارد،  نگاهی که پیش از آنکه قضاوت کند تفکر بر می انگیزد.*5  پا نوشت ها : 1 – ر. ج. شود به  دائر المعارف بزرگ اسلامی،  جلد هفتم،  زیر نظر : کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائر المعارف برگ اسلامی، چاپ 1375 ص 377 2 -  به نقل از  کاوشی در طنز ایران، جلد دوم، سید ابراهیم نبوی، تهران، انتشارات جامعه ایرانیان، چاپ اول 1380، ص 437 الی 449 3 -  پژوهشگران معاصر ایران، جلد 2، هوشنگ اتحاد، تهران، فرهنگ معاصر، چاپ اول، 1379 -  ص 226 4 - به نقل از  منبع قبلی 5 - به نقل از  همان منبع  *** * *** * *** یادآوری : اینک ما به روال بخش "لطایف القضا" نمونه هایی از شعرهای اجتماعی ادیب الممالک فراهانی را که موضوع آن انتقاد به دادگستری و قضاوت است، در پی می آوریم. هرچند می دانیم خواننده از تفاوت وضع امروز دادگستری با عدلیّه روزگار زمان ادیب آگاهی کامل دارد الف - شعرهای منتخب به نقل از کتاب "زندگی و شعر ادیب الممالک فراهانی، جلد دوم، نوشته و تنقیح : آقای دکتر سید علی موسوی گرمارودی، تهران، موسسه انتشارات قدیانی، چاپ اول  1384، است، زیرا چاپ آن را منقح و مصحح و برتر از چاپ مرحوم وحید دستگردی یافتیم و شماره های داخل دو کمان آخر ابیات،  اشاره به صفحه ای از همین کتاب است که اشعار از آن گزینش و نقل شده است. ب –  یرای سهولت خواندن و دسترسی به پانوشت های مربوط به هر شعر منتخب،  آنها به صورت جداگانه در پایان همان شعر آمده است.  پانوشت ها یا از آن مرحوم وحید دستگردی و یا آقای گرمارودی است و یا از ماست. از این رو  در پایان هر پاورقی، نام گوینده به ترتیب زیر نشان گذاری شده است: (و) نشانه اختصاری توضیحات مرحوم وحید دستگردی.  (گ) نشانه اختصاری توضیحات آقای گرمارودی و بالاخره (م) نشانه توضیحات اضافی ماست و ما جز در مواردی که صریحاً اشاره کرده ایم، برای یافتن معنی واژه های دشوار و نیز اعلام،  از فرهنگ معین بهره برده ایم  *** * *** * *** هجو قاضی صلحیّه بلد : روزی زجور خصم ستمگر ظلامه ای                   بردم     به     نزد قاضی صلحیّه  بلد دیدم      سرای تیره تنگی   به سان گور             تختی شکسته در بُن آن هشته چون لحد میزی پلید و   صندلی ای کهنه پای آن                بر صندلی نشسته    سیاهی درازقد سوراخ،     رخ ز  آبله و     چانه از جذام          خسته سرش ز نزله و چشمانش از رَمَد*1 از سلبتش بریخته چون گرگ پیر، پشم                وز گردنش برآمده   چون سنگ پا   غدد تقویم پیش روی و    نظر بر خط بروج                همچون منجمی که کند اختران رصد(840) برروی میز       دفترکی    خط کشیده بود            چون لاشه ای برآمده سُتخوانْش ازجسد پهلوی آن دواتی    و در  جنب آن دوات             پاکت سه چار دانه و استامپ یک عدد سوی دگر زخانه، حصیریّ و چند طفل                زالی خمیده قد ز "نَفّاثات فی العُقد"*2 طفلی به گاهواره ، کنیفی به زیر آن                 بندی   ز  گاهواره   فرو بسته بر وتد دیگیّ و کمچه ای ّ و سبوییّ و متردی                آلوده   در ازل شده،    ناشسته تا ابد قاضی به صندلی چو به پشم شتر قُراد               در خدمتش پلیسکی استاده چون قِرَد*3 کردم سلام و گفت علیکم ز روی کبر                زیرا که بود مُمتَلی از نخوت و حسد*4 دادم عریضه را و سپردم بهای تمبر                  گفتا بیا    به محکمه اندر صباح غَد هر دم که شَدِّ رَحل نمودم به حضرتش                گفتم که   یا الهی " هَیِّی ء لَنا رَشَد"*5 یک روز گفت کز پیِ خصمت ز محکمه               احضار نامه رفته و هستیم   در صدد سبز و سفید و سرخ فرستاده ایم باز                  دیگر نمانده  مَهرب و ملجا  و ملتحَد*6 فردا      اگر نیابد،    حکم غیابیت                   خواهیم داد و نیست دگر جای منع و صدّ*7 روز دگربه محکمه رفتم به قصد آن                    کز خصم داد خواهم و از فضل حق مدد(841) قاضی به کبر گفت که خصم تو حاضر است              دعوی  بیار    و حجّت و  برهان و مستند گفتم   ببین قباله     این ملک را  که من              هم مالکم به حجّت و هم صاحبم به ید گفتا که چیست مدرک و اصل این قباله را؟              بنمای بی لجاجت و   تکرار و نقض و شَدّ گفتم که این علاقه به سادات هاشمی                    نسلاً به نسل   ارث مُضَر باشد و   مُعَد این است مهر بوذر و سلمان و صعصعه                هم   اصبغ نُباته،    سلیمان     بِن صرد گفتا    بهل حدیث خرافات  و حجّتی                      آور    که مدعی نتواند   به حیله رد اینان که نام بردی از ایشان، نبوده اند                  هرگز  به نزد ما    نه مصدَّق نه معتمَد قانونی است محکمه، برهانی است قول                 گفتار منطقی کن و بیرون مرو  ز  حد گفتم به حکم   شاه ولایت علی  (ع) نگر               کاو شد خلیفه بر نبی و مر   مر است جد گفتا علی(ع) به حکم غیابی علی الاصول              محکوم شد   به کشتن    عمرو  بن عبدودّ گفتم زقول احمد مرسل (ص) بخوان حدیث              کز   روایان رسیده  به اهلش   یداً  بید گفتا چه اعتماد بر آن کس که بسته  حبل                بر گردن    ضعیفۀ بیچاره   از  مَسَد*8 گفتم به نصّ قران    بنگر    که  جبرئیل                آورد   بهر احمدش   از     درگه احد گفتا     به   پرسنل نبود    نام جبرئیل                 قرآن نخورده تمبر و نخواهدشدن سند این حرفهای کهنه پرستان  فکن به دور                نو شد اساس، صحبت نو    باید ای ولد چون نه گوا، نه حجّتِ مسموع باشدت                   مانحن فیه   را به عدو      ساز مسترد چون این سخن سرود، یقین شد مرا که او              لامذهبی    پلید    و     بلیدی ست نابلد گرگی ست رفته در گله اندر لباس میش                بر ظالمان چو گربه، به مظلوم چون اسد نه معتنی به قاعده دین  و رسم داد                       نه     معتقد به    داور بخشندۀ صمد از اخذ و بند و رشوه و کلّاشی و طمع                    بر سینۀ کسی ننهاده ست دست رد نه سوی حق گشوده ز راه امید چشم                   نه در نماز   سوده به خاک از نیاز خَد*9 چشمش به سان ابر، دمادم به رعد و برق              آزش به سان بحر،    پیاپی به جزر و مد قولش به دستگاه پلیس است    متبّع                   حکمش به پیشگاه رئیس است مُطّرد دیدم به هیچ چاره و تدبیر و مکر و فن                 نتوان     طریق حیلۀ  او را نمود   سد کردم رها به خصم، زر و مال و خان و مان           پژمرده همچو گل شدم، افسرده چون جَمَد(842)*10 از صلحیّه  گرفته، شدم راست تا تمیز                 دیدم        تمام    متفّق القول  و متحّد حکمی که شد ز صلحیّه  صادر، بر تمیز               قولی است لایُخالَف و امری ست لایُرَد "المومنون اِخوه" بر این قوم صادق است             کایمانشان  به قلب چو بر اب جو، زَبَد بادا  زکردگار  بر این   قاضیان دون                   دشنام بی نهایت    و  نفرین لایعد طاق و رواق عدلیّه را برکند ستون                     آن کاو فِراشت سقف سما را بِلاعَمَد خواهی که یابی از ستم قاضیان امان                   خود در فکن  به زیر   پَر دختر احد (843)*11 پا نوشت ها: 1 -  نَزله = التهاب حاد یا مزمن نسج مخاطی همراه با زیاد شدن ترشحات معمولی و عفونی شدن آن را گویند (التفیبم- ص 329 ) و رَمَد = درد چشم است(م) 2 - نَفّاثات فی العُقد : اشاره به "و من شرّ النَفاثات فی العُقد" ( سوره فلق، آیه 4) دارد یعنی : "از بدیِ زنانِ افسونگر ِدمندهِ در گره ها. (گ) 3- قراد = کَنِه ، حشره ای ریز که به بدن جانوران می چسید وخون آنها را می مکد. و قرد ره زبان تازی بوزینه ومیمون را گویند(م) 4 - ممتلی = پر و آکنده(م) 5 - هَیِّیء لَنا رَشَد : اشاره به "ربنا آتنا من لدنک رحمه و هییّ ء لنا من امرنا رشداً" (سوره کهف ، آیه 10 ) دارد یعنی "پروردگارا  به ما از سوی خویش بخشایشی رسان و از کار ما برای ما، رهیافتی فراهم ساز. (گ) 6 - مهرب = گریزگاه ومحل فرار ؛ ملجا و ملتحَد به معنی پناهگاه وجای پناه است(م) 7 - صدّ = بازگشتن(گ) 8 - مَسَد =به ریسمان بافته شده از لیف یا پوست درخت خرما گویند(م) 9 - خَد = عرب روی و رخسار را گوید(م) 10- جَمَد = یخ و سرد(م) 11 - اقای احمد کوشا در مقاله ای با عنوان " قاضی صلحیّه  بلد" در مجله آینده (شماره های 10 تا 12 سال نوزدهم صفحه 1087) چنین نوشته است : " به طوری که در دیوان ادیب الممالک فراهانی آمده است، مشارالیه عرضحالی به محکمه صلحیّه  تهران تسلیم داشته و مدعی مالکیت ملکی گردیده است و چون قضات آن محکمه  دلایل و اسناد مالکیت او را معتبر نشناخته اند، قصیده ای [ اقای کوشا به سهو قصیده نوشته اند، در حالی که این شعر ، قطعه است(گرما رودی)] معروف در نکوهش صلحیّه  به این مطلع سروده است : دوش از جفای چرخ ستمگر ، ضلامه ای [کذا ]    بردم به نزد قاضی صلحیّه  بلد و از لحاظ آنکه مدّعی او به حکم آن محکمه، حاکم شناخته شده است و ادعای ادیب الممالک را مردود تشخیص داده اند. به هجو آن محکمه و قاضیان و پلیس پرداخته و در پایان آن قصیده [کذا] گفته است : خواهی که یابی از ستم قاضیان امان                          خود را فکن به زیر پر دختر احد دختر احد یکی از روسپیان ، بنام زمان زندگی ادیب الممالک بوده است و چون دیوان ادیب الممالک دردسترس همگان است از نقل آن قصیده [کذا] خودداری می شود ،ولی یاد آور میشود که شاعر دیگری، معاصر ادیب الممالک که نامش محمد علی تفرشی ، متخلص به محتاج و ملقب به شریف الکُتّاب بود، به آن قصیده [ کذا ] به همان وزن و قافیه جوابی گفته است که درخور توجه اهل ادب است و چون دیوان محتاج به طبع نرسیده و یک نسخه خطی آن به کتابخانه ملی ایران اهدا گردیده است ، از این رو رونوشت آن قصیده به ضمیمه تقدیم می شود : در ستایش عدلیّه و رد ادعای ادیب الممالک فراهانی بعد از         سپاس داور بخشنده احد                وز نعت جمله پاک رسولان متحد دیدیم قطعه ای ز ادیبی که گشته بود              چون سبعه معلقه مشهور در یلد تا آنجا که می گوید : از من تو گوش کن، ای ادیب راد                     بگذر از این مقوله، بیرون مشو زحد نبود لزوم آنکه کشی خویش را به عنف          از بهر حفظ،           زیر پر دختر احد در خاتمه اضافه میشود شرح دیوان خطی محتاج که نمونه هایی از خطوط خوش آن فقید را هر در بر دارد؛ در جلد ششم فهرست کتب خطی کتابخانه ملی ایران، تحت شماره 2809ق/2144 ذکر شده است (احمد کوشا)   تمام قصیده 29 بیت بود و ما تنها 4 بیت آن را دراینجا آوردیم؛ بقیه را در مجله آینده می توانید دید. قصیده ای بسیار سست است. بهترین ابیات آن ، همین 4 بیت است که ما ذکر کردیم و اگر ابیات دیگر هم، دستکم در همین حد می بود، همه قصیده را ذکر می کردیم.(گ)  *** * *** * ***  در باره عدلیّه: *1 فضا و ساحت عدلیّه یا رب از چپ و راست               تهی ز مردم دیندار و دین پرست   چراست بنای کژ نشود راست ، گفته اند،   و لیک                 به دست کژمنشان این بنای کژ شده راست هزار خانه برانداخت این اساس و شگفت                که سالیان دراز اندرین زمانه به جاست ستون داد برآورد و سقف عدل بریخت                    هنوز سقفش سُتوار و اُستُنش برپاست فتاده برقی در خرمن زمانه ، از آن                      که درد و سوز پدید است و شعله ناپیداست به چاه ویل همی مانَد این سرا که در آن                هر آنکه افتد در خانمانْش، واویلاست ز یسکه خولی و شمر و سنان در آن بینی              صباح نوروز آنجا چو شام عاشوراست ز قول زور شود زورمند ، زار و زبون                 نه شهر "زور" بدین سان تباه و نه "زور"است خورند خون فقیران، دَرَند رخت غریب                  که سگ عدوی غریب است و دشمن فقراست(109) ................................................... همی بُسرفَد دینار تا به دامن حشر                     کسی که متهم از جرم سرفه بیجاست*2 ................................................... هرآن که دمب خری را گرفت و گشت سوار            فتاده از خر  و     در فکر جستن خرماست همی نگویند این شام را از پی سحری ست            همی ندانند  این روز را      ز پی فرداست به کاسه لیس خبر ده که در محاکم عدل                زسنگ ظلم، شکسته تغار و ریخته ماست شدم به جانب دارالقضا    که تا بینم                   چگونه حکم کند آن بر سریر قضاست(110) ................................................... به هر کناره ز دیوان جماعتی دیدم                       یکی نشسته، یکی ایستاده بر سرپاست نشسته هریک بر مسندی که پنداری                     پلنگ در کهسار و نهنگ در دریاست یکی سیاه بدیدم به پشت میز اندر                       همی تو گفتی خاقان چین و خان ختاست تنی سه چار در اطرافش از ابالسه بود                  چنان درنده که در بیشه ، شیر افریقاست سوال کردم از خادمی که این کس کیست               چه کاره باشد و این محفل از کیان اراست؟ جواب داد که این مدعی العموم بود                    کسان که بینی در محضرش ، صف وکلاست یکی ظریف به عمّامه و یکی به فکل                   یکی فزون به درازی و دیگر از پهناست به نزد هریک، حجّاج چون انوشیروان                 به پیش هریک ، یابو ابوعلی سیناست به ویژه مفخر گودرزیان، جمال قمی                    که در شقاوت ، جمّال سید الشهداست*3 به پای گیوه ، تکاپو کند ولی زامساک                 به پای، گیوه و کفش هنوز تا برتاست ................................................... نشسته دیدم دیوی که هر که دیدش گفت               وکیل بلعم   و نایب مناب     برصیصاست*4 رخش میانه دستار سبز ریش سیاه                   به سان ابر سیه در میان ارض و سماست به پیش رویش، مازندرانی اهرمنی                   نشسته با دم جانکاه و نطق دلفرساست چنانکه دیوی با اهرمن برای شکار                   به قول عامه، پی بند و بست و جُفت و جلاست چو نام این دو بپرسیدم از یکی ، گفتا:                نخست منکر روز جزا، رئیس جزاست(111) ................................................... یکی نگاشت بدو کان فلان به دختر تاک                   قرینه گشته و مست از سُلالۀ صهباست چو خواند نامه بگفتا که وطی دختر بکر                 هر آن که کرد، سزاوار رجم و حد زناست به حکم محکمه بایست سنگسارش کرد                  که حکم محکمه، نایب مناب حکم خداست کسی که باده نداند ز ماده بکر از تاک                    نه راست از کژ سازد جدا، نه کژ از راست؛ چگونه داند کار مُحاکمت پرداخت؟                      چه سان تواند گلزار، معدلت پیراست؟(112) ................................................... اگر ندیدی،  یک جرم      را دوگونه   جزا             وگر شنیدی یک بام را دو گونه هواست؛ بیبن در اینجا هم امتزاج خیر و شر است                ز لطف قانون هم اختلاط صیف و شتاست کسی که صبحدم آنجا قدم نهد بی شک                   زخانمانْش   شبانگه بلند  بانگ عزاست(113)  پا نوشت ها : 1 - ابیاتی منتخب از یک چکامه بزرگ 104 بیتی و بی تاریخ است(م) -    هنگامی که از ریاست صلحیه ساوجبلاغ معزول و در تهران دچار مظالم مدیران عدلیّه شد، در انتقاد اوضاع و اشخاص عدلیّه وقت فرماید (و) . 2 - سرفیدن یا سلفیدن  در لغت به معنی سرفه کردن است ولی در اصطلاح به پولی که به عنوان رشوه یا تعارف می پردازند، گفته می شود،(گ) 3 - جمّال شیدالشهداء(ع) : شتربانی که انگشت مبارک حضرت سیدالشهداء (ع) را به خاطر انگشتری برید.(گ) 4 - بلعم  یا بلعام یا ابن بعور یا ابن باعور ،  از مردم قریه فتور بود که در الجزیره واقع است. او پیشگو بود ، و از جانب بَلَک پادشاه موآب مامور گردید که نزد اسرائیلیان – که نزدیک می شدند برود و ایشانرا لعنت کند. وی سوار بر ماده خری شد و بسوی آنان شتافت. در راه فرشته ای شمشیر به دست بر او ظاهر شد، پس مرکوب او از راه خود منحرف شد. وی در عوض لعنت، بنی اسرائیل را ترک کرد. بلعم را به سبب شقاوت وی ملامت کرده اند. همچنین طبق روایات،  زمانی در میان اسرائیل یا قوم دیگر، راهبی به نام برصیصا  بود که در حجره خود مدت درازی (بقولی 60 سال، و اقوال دیگر هم هست)  در برابر شیطان مقاومت ورزید، ولی عاقبت فریفته زنی شد و با او در آمیخت، و چون زن آبستن شد، وی برای مخفی کردن گناه خود او را کشت و در خانه خود زیر درختی پنهان کرد. نایب مناب = قائم مقام، جانشین(م)   *** * *** * *** برای خواندن بخش دوم و سوم اشعار منتخب ادیب اینجا کلیک فرمائید:                      بخش دوم               بخش سوم   نوشته شده توسط محمد مهدی حسنی در سه شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۸ ساعت ۱۰:۷ ق.ظ | لینک ثابت | منوی اصلی صفحه نخست آرشيو وبلاگ پروفایل مدیر وبلاگعناوین مطالب وبلاگ سخن نخست و حرف های بعدی حقوق مدنی و تجارت حقوق اراضی و املاک آئین دادرسی حقوق ثبت حقوق - تاریخ و کلیات پرسش و پاسخ حقوقی حقوق بین الملل حقوق جزا و کیفری قلمی خودم(مخیّل) مقالات و تحقیقات ادبی دادگستری در متون ادب فارسی حقوق تطبیقی شعر دوستان تقی خاوری (راوی) اشعار و نثر های گزیده یادها و مناسبت ها بانگ قوانین و مقررات داستان کوتاه مسایل روز - سیاسی مسایل روز - قضا، وکالت، قانون مسایل روز - دولتیان و ادبیات زنان آزموده های حقوقی هنر معرفی کتاب و نشریات کشکول اینترنتی لطایف القضاء تصویر طنز (کاریکاتور) درباره ی ما این وب دارای مباحث و مقالات فنی حقوقی است. لیکن با توجه به علاقه شخصی، گریزی به موضوعات "ادبی" و "اجتماعی" خواهم زد. چرا و چگونه؟ می توانید اولین یاداشت و نوشته ام در وبلاگ : "سخن نخست" را بخوانید. مائیم و نوای بینواییبسم اله اگر حریف مایی *****************دیگر دامنه های وبلاگ :http://hassani.irhttp://hasani.info* * * * * * * * * * *« کليه حقوق مادي و معنوي اين وبلاگ، متعلق به اینجانب محمد مهدی حسنی، وکیل پایه یک دادگستری، به نشانی مشهد، کوهسنگی 31 ، انتهای اسلامی 2، سمت چپ، پلاک 25 تلفن : 8464850 511 98 + و 8464851 511 98 + مي باشد. * * * * * * * * * * *امیل : hasani_law@yahoo.com* * * * * * * * * * *نقل مطالب و استفاده از تصاوير و منابع این وبلاگ تنها با ذکر منبع (نام نویسنده و وبلاگ)، و دادن لینک مجاز است. » پیوند ها - دوستان (انوج)بربرود سپهر عدالت ...یه حرفایی همیشه هست صبر زرد و جیغ بنفش وکالت و مشاوره حقوقی، وکیل دادگستری مُشتي شعر براي اين روزها.. کلوپ فارسی سایت حقوقی برهان قاضی دادگستر فقه پلی است برای حقوق ایران داوری وبلاگ حقوقی هنری برگ سبز موسسه حقوقی هامون وبلاگ شخصی مهندس گنعلیخان وکیل باشی سایت حقوقی راه مقصود جامعه سردفتران و دفتریاران استان یزد اسفار - سید علی طباطبایی یزدی محمد افضلی ابراهیمی خطاط حقوق امریکا و انگلستان و فرانسه حقوق روز آرشیو فروردین ۱۳۹۶ بهمن ۱۳۹۳ دی ۱۳۹۳ آذر ۱۳۹۳ بهمن ۱۳۹۲ دی ۱۳۹۲ آذر ۱۳۹۲ خرداد ۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ دی ۱۳۹۱ آذر ۱۳۹۱ تیر ۱۳۹۱ خرداد ۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۳۹۱ اسفند ۱۳۹۰ بهمن ۱۳۹۰ دی ۱۳۹۰ آذر ۱۳۹۰ شهریور ۱۳۹۰ مرداد ۱۳۹۰ تیر ۱۳۹۰ خرداد ۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۳۹۰ فروردین ۱۳۹۰ اسفند ۱۳۸۹ بهمن ۱۳۸۹ دی ۱۳۸۹ آذر ۱۳۸۹ آبان ۱۳۸۹ مهر ۱۳۸۹ شهریور ۱۳۸۹ مرداد ۱۳۸۹ تیر ۱۳۸۹ خرداد ۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۳۸۹ فروردین ۱۳۸۹ آرشيو سایر پیوند ها آمار لحظه به لحظه جهان دستور (پایگاه قوانین و مقررات کشور) گنجور Linkograph لینکوگراف ترمينولوژي قوانين و مقرارات بانك قوانين كشور ( دادگستري استان تهران ) بانک مقالات حقوقی معاونت آموزش دادگستری استان تهران سيستم قوانين کشور صندوق حمايت وکلاء و کارگشايان دادگستري كانون سردفتران و دفترياران پایگاه اطلاع رسانی دولت مجلس شوراي اسلامي سازمان ثبت اسناد و املاك کشور سازمان ثبت احوال کشور سازمان بازرسي كل كشور روزنامه رسمى ج. ا. ا. دفتر امور بین الملل قوه قضاییه دانشکده حقوق دانشگاه شهيد بهشتي ماهنامه حقوقي دادرسی دادگستري استان اصفهان راهنمای موضوعی نشريات حقوقی ايران شبکه خبری قسط ندای صادق نیروی انتظامی ج. ا. ا. (ناجا) ترمینولوژی حقوق خبرگزاری دانشجویان ایران قالب وبلاگجستجوگر قالب وبلاگ آخرین پست ها برخی از نوشته های پیشین تارنمای چه بگویم بیانیه انتخاباتی - اهداف، دیدگاه‌ها و برنامه‌های محمد مهدی حسنیبیوگرافی محمد مهدی حسنی کاندیدای مستقل نهمین دوره هیات مدیره کانون وکلای دادگستری خراسان: انتخابات نهمین دوره هیات مدیره کانون وکلای دادگستری خراسانبررسی فقهی حقوقی ماهیت حق زوجه بر مهریه و قابلیت اسقاط آنزمان نصيحت‌گويي مستقيم گذشته استتوصیه­ هایی حرفه ­ای و اخلاقی از استادِ کاتوزیان آزموده‌های حقوقی 15- بررسی دادنامه‌هایی درباره شرط اخذ رضایت شرکا برای صدور سند مالکیت مفروز موضوع ا عتراف و تجدیدنظر از احکام در حقوق کیفری انگلستانآخرین سفر دکتر کاتوزیان: بهار 1393؛ مشهدبازخوانی نخستین دادرسی قانونی (عرفی) در کشور ما؛محاکمه عاملان فروش دختران قوچانی و به اسارت رفتن زنابرگزاری مراسم بزرگداشت درگذشت زنده یاد دکتر کاتوزیان در مشهدمهم‌ترین قوانین و رویه‌ها 4 – از ابتدای اسفند 1392 تا آخر مرداد سال 1393 مهم‌ترین قوانین و رویه‌ها 3 – از ابتدای اسفند 1392 تا آخر مرداد سال 1393دربارۀ کمیتۀ سازماندهی زنان آسیب دیدۀ اجتماعی آثار و اندیشه سزار بکاریاحمایت از حقوق مصرف کننده در ادبیات حقوقی ایرانجایگاه تحصیل مال نامشروع در جرائم علیه مالکیت و اموالبیماری های روانی و ازدواج معرفی و نقد فیلم : کشتن مرغ مقلدمصلحت در نکاح اطفال و ضمانت اجرای آنمعرفی کتاب « بررسی یک پرونده قتل»دادگاه کیفری بین‌المللی و مقابله با بی کیفریاقرار در آینه امثال فارسیحق تقدّم در پذیره نویسی سهام جدید شرکتهای سهامی بررسی نظام قضایی لبنانبررسی مفهوم و مصادیق قراردادهای مستمرامنیت حقوقی یا عدالت و انصاف (آزموده‌های حقوقی 9)راه اندازی وبسایت کانون وکلای دادگستری خراسانمفهوم و قلمرو نقض حقوق مالکیت صنعتی (مطالعه تطبیقی در حقوق ایران و انگلستان) RSS POWERED BY BLOGFA.COM Web Toolbar by Wibiya وبلاگ-ساعت فلش در چه بگویم؟ در همه ی اينترنت وبلاگ-کد جستجوی گوگل آمار View Untitled in a larger map کلیه ی حقوق مادی و معنوی وبلاگ dad-hassani محفوظ می باشد. طراحی شده توسط یاس تم